ازدواج با حقیقت یا اعتبار؟
همه قبول داریم که پول و شغل و قدرت و جایگاه اجتماعی اعتبار است و اعتباریات نسبت به حقیقت ارزش خیلی پایینی دارند؛ چرا که هر اعتباری با اعتبار دیگر نابود میشود و این دنیا پر است از این اعتباریاتی که همهشان از بین خواهد رفت. این را بارها گفتهایم و شنیدهایم که ما پول و شغل و تحصیلات را پای قبر میگذاریم و به دنیای دیگر سفر میکنیم.
با همه این دانستهها، باز ما به جای اینکه در ازدواج به حقیقت طرف مقابل نگاه کنیم، به اعتباریات بها میدهیم. پول که در مهریه خودش را نشان میدهد، بعد هم شغل و تحصیلات و جایگاه اجتماعی. انگارنهانگار که اینها نمیمانند و اگر برای مردم ارزش است، برای زیر یک سقف زندگی کردن فایده ندارد. شاید برای همین است که زندگی هنرمندان و ورزشکاران معمولاً نمیتواند الگو شود.
این برای مذهبیها هم هست. همانها که به احترام دین مهریه را پایین میگیرند، باز هم میبینیم اعتباریات دیگر را پررنگ کردهاند. یک بار با خودمان مرور کنیم، همسرمان را برای خودش دوست داریم یا برای چیزهای دیگرش؟