تناقضِ ازدواج دائمِ مشروط!
تفاوت اصلی بین ازدواج موقت و دائم این است که در ازدواج موقت زن آزادتر است و ولایت مرد بر او کمتر است. برای همین نه بر مرد واجب است که به زن ارث و نفقه بدهد، و نه بر زن واجب است که برای بیرون رفتن از خانه یا داشتن کار از مرد اجازه بگیرد. البته فرقهای جزئی دیگری هم هست که شاید همهشان به این تفاوت عمده برمیگردد.
پس ازدواج موقت که قبلاً گفتیم میتواند «ازدواج مشروط» نام بگیرد، به دست زن است و اوست که میتواند حد و حدودش را با شرطهایی که میگذارد تعیین کند، هر چه که بخواهد. اما در ازدواج دائم، او دارد خودش را در ولایت مرد قرار میدهد و او را ولی خود میداند. آیا شرط گذاشتن در این شرایط معنی دارد؟
آنها که حدود 40 شرط را در عقدنامه دائم قرار دادهاند، بد نیست که به فرجام کارشان فکر کنند. باید بدانند که با این کار، به زن لطف نکردهاند، بلکه نه تنها اجازه ازدواج موقت نمیدهند، بلکه مزایای ازدواج دائم واقعی را هم از او گرفتهاند. حالا با خانوادههای به ظاهر دائمی مواجهیم که نه مرد ولایت لازم را دارد و نه زن جایگاه واقعی خود را.
اما ایشان هرگز تا زمان حیاط نورانی همسر عزیز شان،به این امر دست نزدند.
این کدام جایگاه رو نشون میده. جایگاه عشق و علاقه. جایگاه احترام. جایگاه معصوم؟ یا نه. اینها هرکار کرده آمد باید برای ما الگو باشد؟