گره ازدواج در دست دخترها
«شوهر نیست!» را همهمان باور کردهایم. از خود پسرها که در پنجگانه پول و شغل و تحصیلات و مسکن و سربازی گیر کردهاند تا دخترها که «ادای ادامه تحصیل» در میآورند و البته خانوادههایشان که به این بیخردیِ جمعی دامن میزنند.
در حالی که هم آمارها میگوید پسران و دختران مجرد زیادند و هم شواهد اینگونه نشان میدهد. مسئله اینجاست که ما گره ازدواج را از دست صاحبان گره یعنی دختران درآوردهایم و به مسکن و اشتغال سپردهایم. البته اگر سرنخ ازدواج را به دست پسران بدهی به همین بهانهها خواهی رسید اما اگر بیفتد به دست دختران که صاحب اصلیاش هستند، نه خود گیر تحصیل میافتند و نه پسر را مجبور به این چندگانهها میکنند.
دخترها مرد میخواهند برای رشد کردن. برای همین خودشان یا مشاور بزرگشان یعنی پدر دست به کار میشوند برای انتخاب. این انتخاب را ابتدا مشروط و محدود میکنند که میشود «ازدواج موقت». و وقتی که در این موقتها «مرد زندگی» که قابلیت «ولایتداری» داشته باشد یافت شد، آن وقت دختر خودش را به عقد دائم او درمیآورد و هیچ وقت فکر جدا شدن از او را نمیکند.