فلسفه حجاب؛ شناخته شدن یا شناخته نشدن؟
از یک طرف میگویند حجاب مانع خودنمایی زن است و او را ناشناخته نگه میدارد تا دیگران به او تعرض نکنند؛ از طرف دیگر آیه قرآن را میخوانند که میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ»[1] یعنی حجاب موجب شناخته شدن است! آیا این تعارض نیست؟
اتفاقاً هر دو درست است! حجاب «شخص زن» را ناشناخته میکند تا کسی نداند او کیست و حریمش حفظ شود. اما «نوع زن مسلمان و با حجاب» را به همه میشناسند تا همه او را به حجاب بشناسند و بفهمند که این نوع زنان احترام خاص دارند. بنابراین زن مؤمن باید حجاب داشته باشد که از زنان غیر مسلمان و کنیزان و کسانی که برای خود حریم قائل نیستند، جدا شود.
اگر اینگونه فضاسازی شده بود، همه برای این که به جایگاه بالای بانوی مسلمان برسند، حجاب را انتخاب میکردند.
[1] ای پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند. این به آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، نزدیکتر است.